دانلود اپلیکیشن

فارسی هشتم -

بازگشت

SAMiN

فارسی هشتم.

یک کتاب داستان قشنگ برام خلاصه کنید بهتون تاج میدم

جواب ها

فارسی هشتم

عااا خوب فقط اسم داستان رو خودت باید انتخاب کنی امم روزی روزگاری در کنار ساحل شگفت انگیز مرغ دریایی زیبایی وجود داشت در کنار علف ها یک بچه کوچک مرغ دریایی همراه با مادر خود یه جا نشسته بودند مادر مرغ دریایی رفت به دنبال غذآ رفت بچه کوچک مرغ دریایی منتظر غذا بود اما مادرش به او اشاره کرد تا خودش بیاید با هم دیگر رفتند کنار دریا اما بچه مرغ دریایی حسابی خیس شد و از آن به بعد می‌ترسید که برود و صدف بخورد اما حواسش حسابی جمع شده بود که یه وقت خیس نشود چن قدم نزدیک شد تا یکم آب به سمتش آمد ترسید و فرار کرد اما با یک خرچنگ کوچولو آشنا شو بچه مرغ دریایی توجه اش جلب شد و به دنبال او رفت وقتی که خرچنگ رفت زیر خاک بچه مرغ دریایی هم که خیلی ترسیده بود همرا او رفت زیر و هر دوی آنها زیر آب چشم باز کردنن و دیدن وایییی چقدر صدف از آن بعد بچه مرغ دریایی خیلی خوشحال بود و هر روز میرفت زیر آب و صدف جمع می‌کرد و به مامانش میداد اسم داستان پیشنهادی فلیپ😊

2 نفر پسندیده اند .

3 نظر ارسال شده

vina ,r,y

فارسی هشتم

روزی یک مرد ثروتمند، پسر بچه کوچکش را بـه ده برد تا بـه او نشان دهد مردمی که در آنجا زندگی می کنند، چقدر فقیر هستند. ان دو یک شبانه روز در خانه محقر یک روستایی مهمان بودند. در راه بازگشت و در پایان سفر، مرد از پسرش پرسید: نظرت در مورد مسافرتمان چه بود؟پسر پاسخ داد: عالی بود پدر! پدر پرسید آیا بـه زندگی ان ها توجه کردی؟پسر پاسخ داد: بله پدر! و پدر پرسید: چه چیزی از این سفر یاد گرفتی؟پسر کمی اندیشید و بعد بـه آرامی گفت: فهمیدم که ما در خانه یک سگ داریم و آن ها چهار تا. ما در حیاطمان یک فواره داریم و آنها رودخانه ای دارند که نهایت ندارد. ما در حیاطمان فانوس های‌ تزیینی داریم و ان ها ستارگان را دارند. حیاط ما بـه دیوارهایش محدود می‌شود اما باغ آن ها بی انتهاست! با شنیدن حرفهای پسر، زبان مرد بند آمده بود. بعد پسر بچه اضافه کرد : متشکرم پدر، تو بـه من نشان دادی که ما چقدر فقیر هستیم.

1 نفر پسندیده اند .

0 نظر ارسال شده

nava 💗

فارسی هشتم

کتاب ماتیلدا ماتیلدا دختری باهوش و بااستعداد است که والدین بی‌توجه و بی‌سوادی دارد. او به کتاب خواندن علاقه‌ی شدیدی دارد و به طور خودآموز بسیار باهوش شده است. در مدرسه‌ی ابتدایی، با خانم هاگرت، مدیر مدرسه‌ی ظالم و ترسناک روبرو می‌شود. ماتیلدا با استفاده از قدرت‌های ماورایی خود، که می‌تواند اشیاء را با ذهن خود جابجا کند، بر مشکلاتش غلبه می‌کند. او با کمک خانم هنی، معلم مهربانش، با خانم هاگرت مقابله کرده و در نهایت خانواده‌اش را به تغییر وادار می‌کند. ماتیلدا با هوش و شجاعتش، سرنوشت خود را تغییر می‌دهد. این کتاب، داستانی جذاب و آموزنده درباره اهمیت هوش، شجاعت و مبارزه با ظلم است.

2 نفر پسندیده اند .

3 نظر ارسال شده

سوالات مشابه

لیست سوالات مشابه